کمتر کسی هست که ندونه من یک سالِ لعنتی پشت کنکور موندم.. کمتر کسی هست که ندونه من به خاطر کنکور معده‌درد گرفتم و این معده‌درد هنوز هم با منه.. کمتر کسی هست که ندونه چقدر از سیستم آموزشی این کشور بدم میاد!
چند روز پیش رتبه‌ها اومد. با وجودی که دیگه به من مربوط نبود و من دیگه الآن باید خیالم راحت باشه که دارم همون رشته‌ای که دوست داشتم رو می‌خونم و فلان، ولی حالم بد شد. چرا؟ چون این سیستم آموزشی مریضه. سیستمی که آدما رو به عدد تبدیل کنه مریضه!
دوازده سال درس می‌خونی، در حالی‌که یه عددی به اسم معدل. بعد از دوازده‌سال کنکور می‌دی و از معدل تبدیل می‌شی به رتبه. دوباره چهارسال معدلی، بعد رتبه. دو سال معدلی. رتبه. و دست آخر باز هم تبدیل می‌شی به معدل. ارزش تو برای دیگران به اندازه‌ی همون عدده. هرچقدر بهتر باشه، عزیزتری. مثل مدال افتخار می‌چسبونندت به سینه‌شون. اما اگه مطابق انتظارات‌شون نباشه، پرتت می‌کنن دور. دقیقا مثل یه دستمال کاغذی مصرف شده.
زمانی‌که پشت کنکور بودم به چندتا از دوستان دوره‌ی راهنمایی و دبیرستانم فالو ریکوئست فرستادم تو اینستاگرام، اما خیلی‌هاشون قبول نکردند. بعد از قبول شدنم هم، زمانی‌که توی بیوی پیجم نوشتم IUT، یه دور دیگه فالو ریکوئست فرستادم.. و از قضا این سری قبول کردند! بالاخره چه‌کسی بدش میاد با اون دختره که اول دبیرستان باهاش توی یک کلاس بوده و الآن صنعتی اصفهان درس می‌خونه، فرند باشه؟
من حتی یکی از معلم‌هام که می‌شه گفت بهترین رفیقم بود رو به خاطر همین قضیه‌ی یک سال پشت کنکور موندنم از دست دادم! چرا؟ چون از من انتظار داشت که رتبه‌ی زیر ۱۰۰ بیارم و کامپیوتر دانشگاه تهران بخونم؛ دانشگاهی که خودش درس خونده بود. اما من ناامیدش کردم! برای همین من رو پرت کرد دور. چرا؟ چون براش هیچ افتخاری کسب نکرده بودم! و باور کنید من خیلی تلاش کردم ازش عذرخواهی کنم، چون باور داشتم واقعا خطایی مرتکب شدم، اما به هیچ‌وجه درست نشد دیگه این رابطه. حتی خودنویسی که براش خریده بودم هنوز توی کشوی کتاب‌خونه‌مه.
حتی برای پدر مادر هم آدم با مدرسه و معدل و رتبه و دانشگاه سنجیده می‌شه. اگه مدرسه‌ی خاص باشی، قبولت دارن. اگه معدلت خوب باشه، عزیزی. اگه رتبه‌ی کنکورت خوب باشه، عاشقتن. اگه دانشگاه خوبی قبول شی، حلوا حلوات می‌کنن. اگه هیچ‌کدوم از اینا نباشی؟ باید خودتو آماده‌ی سرکوفت شنیدن بکنی دیگه!

می‌دونید.. تهش این ویژگی همه‌ی اون آدم‌بزرگاییه که تو کتاب شازده کوچولو بهشون اشاره شده. عاشقان عدد و رقم. آدمایی که دیگران رو با خونه و ماشین و میزان درآمد و حساب بانکی می‌سنجن، نه با احساسات و عواطف و علایق.

لازمه به هر کدوم یه کتاب شازده کوچولو هدیه بدیم به نظرم.

+شما هم اگه دوست داشتید بنویسید.