خیلی وقته قصد داشتم یه پست راجع به آزار بنویسم اما نمی‌دونستم دقیقا چی بنویسم که تکرار مکررات نباشه، اما اتفاقی چند روز پیش برام افتاد که عمیقا من رو به فکر فرو برد.

خب، آزار انواع مختلفی داره که من خوشبختانه تا به حال تحت شدیدترین نوع اون قرار نگرفتم، ولی انواع دیگه‌ی اون مثل آزار جسمی و کلامی، خیابانی، احساسی، دریافت عکس و پیام‌های سخیف در لینک ناشناسم و حتی مطرح شدن موضوعاتی نامربوط توسط آشنایان و دوستانم قرار گرفتم. و باور کنید من آدمی نیستم که خجالت بکشم درباره‌ی یک سری موضوعات حرف بزنم! اما واقعا مشتاق این هم نیستم که دوستی (!) بهم بگه وقتی وسط صحبت‌مون نتش دچار مشکل شده رفته به قول خودش jerk off کرده.

در واقع این قضیه به من ربطی نداره و من چیزی که بهم ربطی نداره رو نمی‌خوام بشنوم. همون‌طور که خیلی چیزهای دیگه مثل زمان پریود من هم [در حالت کلی] به دیگران ربط نداره، اما مشکلی با صحبت درباره‌ی کلیت این قضایا ندارم. یا حتی برام پیش اومده که یک نفر عکس از پایین تنه‌اش فرستاد گقت بهم نمره بده! انگار که من...

در هر حال، از بحث دور نشیم، چیزی که توی این پست می‌خوام راجع بهش صحبت کنم احساس عذاب وجدانیه که بعد از آزار سراغ قربانی میاد. آیا تقصیر من بود که چنین عکسی دریافت کردم؟ مسلما خیر. آیا کسی که مورد تجاوز واقع شده مقصره؟ ابدا.

تقریبا هر بار که از باشگاه برمی‌گردم توی همین فاصله کمتر از 500 متری بین باشگاه و خونه بهم متلک می‌اندازن یا چلوی پام ترمز می‌کنن. حتی چندبار هم دنبال سرم با ماشین تا نزدیکای خونه‌مون اومده‌ان. معمولا وقتی تنهایی بیرون میرم هندزفری می‌ذارم گوشم و صدای آهنگ رو زیاد می‌کنم که متوجه این صحبت‌ها نباشم، اما چندوقتیه گوش راست هندزفریم قبل از 5 دقیقه شارژش تموم و خاموش می‌شه.

چهارشنبه‌ی گذشته هم برای بار نمی‌دونم چندم در مسیر برگشتم یک ماشین کنار خیابون نگه داشت و راننده‌اش بارها من رو که تنها کسی بودم که اون لحظه داشتم از پیاده‌‌رو عبور می‌کردم صدا کرد و خب من هم اصلا به روی خودم نیاوردم، اما وقتی برگشتم خونه اولین کاری که کردم این بود که ایستادم و خودم رو توی شیشه‌ی در ساختمون نگاه کردم ببینم آیا واقعا مشکل از منه؟ اون لحظه به نتیجه نرسیدم پس سرسری یه عکس از خودم گرفتم که بعدا نگاهش کنم و عکسه این‌قدر خوب شد که گذاشتمش پروفایل تلگرامم اما هروقت نگاهش می‌کنم اعصابم خرد می‌شه.

من، آدمی که نسبت به همین عمر کمم مدت‌ها در حد خودم در زمینه زنان و جنسیت کار کردم، اولین برخوردم با قضیه این بود که شاید مشکل از خودمه! این‌قدر این رو از بچگی توی گوش ما خونده‌ان که بعد از این همه سال هنوزم من رو دچار عذاب وجدان می‌کنه و باعث می‌شه یادم بره که هر اتفاقی بیفته مقصرش من نیستم بلکه شخص آزارگره! این فرهنگ قربانی‌نکوهی رو با شیر مادر به خوردمون داده‌ان. چه انتظاری از جامعه دارم؟


پ.ن: برای این‌که یه مقدار ذهنیت پیدا کنید که راجع به چطور پیام‌هایی حرف می‌زنم، چند نمونه از پیامایی که تا الان دریافت کردم رو اینجا می‌ذارم. جالبه بدونید اکثر این آدم‌ها تا به حال عکسی از من ندیدن و از هویت من اطلاعی ندارن. پیشاپیش متاسفم: 1، 2، 3، 4، 5.