خدای من شبیه خدای جینگول شماها نیست که هر وقت صداش میکنید سریع میپره میاد کمکتون میکنه. خدای من یه پیرمرد خستهاس که نشسته روی صندلی و شایدم نیاز به سمعک داشتهباشه. نمیدونم. گاهیاوقات کوچکترین صداها رو هم میشنوه و میگه "کی اونجاست؟". گاهیاوقاتم هر چقدر صداش بزنی، باز غرق آب دادن به گلهاشه و برای خودش داره زیر لب آواز میخونه، صداتو نمیشنوه.
خدای شما همیشه حواسش به بندههاش هست. همیشه آب و دون بندههاش به راهه. همیشه منتظره که یک یه چیزی ازش بخواد تا سریع برآوردهش کنه. به جاش خدای من یه مهندس پیره که از پروژهای سر پروژهی بعدی میره و براشم اهمیتی نداره که باگهای پروژهشو بگیره. یعنی چرا... صد و بیست و چهار هزارتا نمایندگی خدمات پس از فروش زد، ولی افاقه نکرد. الآنم چون یادش میره گوشیشو از سایلنت درآره، باید کلی بهش زنگ بزنی و به درگاهش التماس کنی تا شاید صداتو بشنوه و بیاد ببینه چه خبره. شایدم اصلا نشنوه و خودت مجبور باشی یه جوری با مشکلاتت دست و پنجه نرم کنی.
البته برای من خدای شما هضم نشدهس. نمیفهمم چطوری اینقدر وقت داره که میرسه به مشکلات تکتک بندههاش رسیدگی کنه. اینکه تا دچار مشکل میشید میفهمه رو نمیفهمم. یعنی بیست و چهار ساعته زل زده بهتون که چیکار میکنید؟ خب این حرکت با اون حکمتی که براش قائلن جور در نمیاد و در حد یه بچهی دهسالهس که داره سیمز بازی میکنه و زل زده به مانیتور، مشکلات کاراکترشو حل میکنه. در کل، هرچند شاید خدای من حکیمتر باشه، ولی خوش به حالتون که خداتون اینقدر حواسش بهتون هست!
میاید خداهامونو عوض؟
(با لحن اون فیلم قدیمیه بخونید)
ما هر وقت رو کردیم به آسمون و گفتیم:
((اوس کریم کمکمون کن))
خودش رو زد به اون راه و گفت:
((کریم؟ کدوم کریم؟))